خندق بیش از دو ماه به وسیله بیل مکانیکی هپکو اراک حفر شد و آتشها زمین را گرم کردند. بیل مکانیکی دو بار روی شیب ها سقوط کرد – شیشه شکسته شد. بارها به داخل سنگر افتاد توسط یک تراکتور دیگر بیرون کشیده شد.
رویارویی های مداوم با ساکنان باقی مانده که نه از دود و نه سنگر جلوی خانه خوششان نمی آمد. آنها فقط به دلیل تربیت بیل مکانیکی و شاید قد زیر دو متری او با وزن مناسب و اشتیاق چندین ساله به کشتی سامبو به قتلگاه نرسیدند.
ناخوشایندترین چیز این بود که کاملاً نامشخص بود که زمین چگونه رفتار خواهد کرد. جایی به راحتی بدون گرم کردن حفر می شود. در جاهای دیگر لازم بود قلوه سنگ های یخ زده زیر آسفالت با سوراخ کوبیده شود. چند بار ترکیدن شلنگ فشار قوی در برابر پسزمینه مبارزه با طبیعت، یک چیز کوچک بود.
به مدت دو ماه و نیم (هر روز کار نمی کند، 5-6 روز در هفته معلوم شد)، سوخت دیزل حدود 120،000 روبل سوزانده شد (20 هزار مشتری اضافه کرد)، کل درآمد 300،000 روبل بود.
حدود 5 هزار روبل برای روغن، آستین، فیلتر خرج شد، بقیه را می توان درآمد در نظر گرفت، اما نیاز به غذا خوردن “از فروشگاه”، گذراندن شب در خانه من که 15 کیلومتر یک طرفه بود، هزینه های غیر منتظره را اضافه کرد.
زیاد یا کم، در دو ماه حدود 160000 روبل کسب کنید؟ احتمالا بد نیست، اما خستگی ناشی از سرما و کار بسیار کند بود. در تابستان، این کار بیش از 15-20 روز طول نمی کشد.
بدترین چیز این بود که کارگران گاز خواستار ذکر تاریخ دقیقی شدند که کل سنگر آماده می شود، و برای ساکنان باقیمانده پرش هایی در جلوی دروازه ها وجود داشت و حفاری نسبتاً ناخوشایند بود. هدایت یک سنگر، ایستاده روی خاک حفاری نشده، آسان تر از سر خوردن روی خاک رس ذوب شده و گاهی افتادن در آن است.
درس قابل فهم بود بهتر است تجهیزات کوچک را در زمستان ذخیره کنید، آن را با یک سطل برای برادران قدرتمندتر بگذارید. اما آنها به سادگی زیر درختان، در دهکده شلوغ جا نمیشوند و “کشش را برداشتند، نگویید که سنگین نیست.”
پس از آن، نتیجه گیری برای یک بیل مکانیکی کوچک است: در زمستان، فقط در زمین یخ زده، زمانی که زمین یخ زده نیست، و سپس، فقط برای پول زیادی.